.:::گروه مبشران ظهور منجی:::.

.:::گروه مبشران ظهور منجی:::.
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک های مفید

حجت الاسلام-مهدی-طائب-خلافت-غیبت-تربیت-مهدویت-انتظار-مقاله-نیرو-مهدوی-منتظر-ظهور-امام-مهدی-امیرالمومنین-حضرت-زهرا-عمار-یاسر-پیامبرعمار یاسر از کسانی بود که بدست پیامبر مسلمان شده بود اما در زمان رسول الله تحت تربیت مداوم و مستمر قرار نگرفته بود. در جریان سقیفه ، عمار در مسجد ناظر انتصاب ابوبکر به خلافت بود؛ آن‌قدر ظاهر کارشان زیبا بود که حتی عمار شک کرد!

 

پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) در جریان سقیفه و خلافت، هنگامی‌که پشت در خانه امیرالمومنین آمدند، با چه کسی کار داشتند؟

چرا حضرت زهرا (س) پشت در آمدند؟باتوجه به این‌که حضرت از نظر جسمی وضعیت مطلوبی نداشتند و باردار بودند. قطعا نه سرخود جلو رفتند ونه عواطف واحساسات بر حضرت غلبه کرده بود؛ بلکه امر خدا و دستور امیرالمومنین علیه السلام بود.

بنابراین اضطراری در کار بوده، زیرا هر کس پشت در می‌رفت یا کشته می‌شد یا باید بیعت می‌کرد. که هیچ‌کدام از این دو اتفاق نمی‌بایست برای حضرت رخ می‌داد. چون کشته شدن حضرت به‌معنای نابودی اسلام بود و بیعت نیز به‌معنای امضای مشروعیت آنان بود. هیچ‌کدام از ائمه ما با خلفای زمان‌شان بیعت نکردند. پس باید کسی می‌بود و امیرالمومنین را از این تنگنا نجات می‌داد.

اما چرا زهرا (س) ؟آیا شخص دیگری نبود؟چرا نبود؟ آیا مردم در این 60 روز پس از پیغمبر بی‌دین شده بودند؟ مسلما نه. بنابراین ریشه مساله به زمان پیغمبر برمی‌گردد. آیا پیغمبر نمی‌توانست مشکل را حل کند؟چرا می‌توانست مانند معماری که در کار خودش مهارت داشت اما اگر زمین مناسب برای ساختن نباشد نمی‌شود برروی آن بنایی ساخت. معضلی که به نوع مدیریت پیغمبر مربوط نمی‌شد، بلکه زمین اجازه نمی‌داد. حضرت فرصت کافی و امکانات لازم برای تربیت نیرو نداشتند. در زمان بعثت رسول الله نیروهای پیامبر، حضرت علی علیه السلام که 10 سال عمر داشتند، حضرت خدیجه و ابوطالب بودند. مردمی هم که در اختیار حضرت بودند بی سواد وسطح فرهنگی بسیار پایینی داشتند. خداوند می‌فرماید: هو الذی بعث فی الامیین رسولا. شهر مکه، شهر بی‌سوادی بود. نه حسینیه داشت؛ نه مسجد و نه مدرسه. پیغمبر باید یا در بیابان مردم را جمع می‌کرد یا در کوچه و خیابان و هر جا جمع می‌شدند با پرتاب سنگ وکلوخ متفرق می‌شدند. ضمنا هر کس مسلمان می‌شد، باید از پیغمبر فاصله می‌گرفت وگرنه کشته می‌شد. بنابراین پیامبر فرصت و امکانات چندانی برای تربیت نیرو نداشت. مردم مدینه در سال هشتم بعثت نزد پیامبر آمدند و از حضرت خواستند کسی را به مدینه اعزام کند برای تبلیغ اسلام. حضرت مصعب ابن عمیر را که فقط دو سال بود اسلام آورده بود به مدینه اعزام کرد، مدینه‌ای که قرار است مرکز حکومتی رسول الله شود. آیت الله العظمای رسول خدا چنین نیروهای تازه کار بودند. حضرت نیروی متخصص چندانی نداشت.

عمار یاسر از کسانی بود که بدست پیامبر مسلمان شده بود اما در زمان رسول الله تحت تربیت مداوم و مستمر قرار نگرفته بود. در جریان سقیفه ، عمار در مسجد ناظر انتصاب ابوبکر به خلافت بود؛ آن‌قدر ظاهر کارشان زیبا بود که حتی عمار شک کرد!

بعد از پیامبر، اسلام از کفر ضربه نخورد بلکه از نفاق ضربه خورد. نفاق ظاهرش زیباست، نمی‌شود علیه نفاق و منافق شمشیر کشید. چون ظاهرش یا مثل شماست یا زیباتر از شما. منافق نماز می‌خواند شما هم می‌خوانید چه بسا نماز او زیباتر و باحال‌تر از نماز شما باشد.

دو راه برای مقابله با نفاق وجود دارد:

راه اول این‌که منافق را رها کنی تا رشد کند و حکومت را به‌دست گیرد، زمانی که حکومت را به‌دست گرفت کم کم دست خودش را باز می‌کند. زمانی‌که خودش را نشان داد، می‌شود او را بیرون انداخت. اما این شیوه، هزینه بسیار بالایی دارد.

مانند جریان بنی صدر، با ظاهر زیبا جلو آمد اکثریت مردم به او رای دادند. امام (ره) نمی‌توانست باطن و حقیقت اورا برای مردم رو کند. چاره کار، به او فرصت داد تا دستش رو شود و حتی به او تنفیذ حکم ریاست جمهوری کرد. فرماندهی کل قوا را نیز به‌ او سپرد. به‌خاطر این‌که دستش به سرعت رو شود.

راه دوم تشکیل نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و افشای اطلاعات توسط آن‌هاست. این راه بسیار کوتاه و کم هزینه است و زود به نتیجه می‌رسد. اما سیستم امنیتی می‌خواهد. سیستم امنیتی و اطلاعاتی نیرو می‌خواهد، نیروی اطلاعاتی با ید دارای شرایط خاصی باشد:

1.اعتقادش به خدا ونظام بیشتر از دیگران باشد. چون قرار است تیغ به‌دستش بدهیم.

2.زیرک باشد.

3.دوره ببیند و فن بلد باشد.

در جریان فتنه 88 قوی‌ترین آدم‌ها کسانی بودند که کارهای اطلاعاتی یاد گرفته بودند.

چرا پیامبر سیستم امنیتی درست نکرد؟ راهی که کوتاه و کم هزینه و قوی بود. زیرا حضرت برای کارهای معمولی نیرو نداشت چه برسد به کارهای اطلاعاتی!

در لیله عقبه چه اتفاقی افتاد؟ وقتی مشرکان از پیمان مردم یثرب با رسول الله آگاه شدند گفتند نباید بگذاریم پیغمبر سالم به مکه برسد از بالای کوه سنگ بزرگی پرتاب کردند تا پیغمبر را بکشند. حذیفه در جلو حرکت می‌کرد سنگ که پرتاب شد گمان کرد زلزله است پیغمبر فرمود زلزله نبود بالای سرتان را نگاه کنید و یک یک نام برد. همراهیان پیغمبر خواستند به آن‌ها حمله کنند که پیامبر نگذاشت و فرمود اگر شما زیرک بودید باید در میان آن‌ها بودید و قبل از پرتاب سنگ ما را خبردار می‌کردید. حضرت نیروی تربیت شده اطلاعاتی نداشتند. نیروهایی را هم که پیغمبر در آن شرایط سخت تربیت می‌کرد، در جنگ‌ها کشته می‌شدند. مانند یک جوی آب می‌آمدند و می‌رفتند. سال نهم آیه نازل شد:

وما کان المومنون لینفروا کافه فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون

(هنگامی‌که رسول خدا فرمان خروج برای جنگ می‌دهد) نباید مومنان همگی بیرون روند(و رسول را تنها بگذارند) پس چرا از هر طایفه‌ای جمعی برای جنگ و گروهی نزد رسول برای آموختن دین مهیا نباشند تا قوم خود را هنگامی‌که به نزدشان باز گشتند بیم دهند، باشد که (از نافرمانی خدا) حذر کنند.(توبه:122)

پیغمبر یک سال حوزه علمیه تشکیل دادند متاسفانه در سال بعد یعنی دهم هجرت رحلت فرمودند.

کاری که منافقین بعد رحلت رسول خدا کردند، از الطاف خفیه برای اسلام و علی ابن ابیطالب بود. مانند کربلا، که برای امام حسین بد نشد بلکه برای یزید بد شد. یزید برای خودش جهنم است نه برای حسین علیه السلام. بعد از جریان سقیفه ظاهرا علی (ع) را بیکار کردند و به خیال خودشان حضرت به کشاورزی و در باغ‌ها مشغول به کار شدند؛ اما حضرت کار نیمه تمام رسول الله را ادامه دادند. 25 سال نیرو تربیت کردند؛ نیروهایی چون مالک اشتر، محمدابن ابی‌بکر، عمار، عبدالله ابن عباس، میثم تمار و ....

در جنگ بدر تمام لشگر شرک در مقابل پیغمبر قرار گرفت. که اگر در این جنگ ضربه کاری زده می‌شد ، کار به جنگ احد و خندق و... کشیده نمی‌شد. روسای مکه به‌جای کشتن کفار آن‌ها را اسیر کردند. پیغمبر فرمودند بکُشید اما آن‌ها اطاعت نکردند و گفتند: هر کدام از این‌ها 50 الی 100 کیلو طلا می‌ارزد. پیغمبر فرمودند: اگر نکشید سال بعد به همین اندازه کشته خواهید شد. گفتند: ایرادی ندارد امسال پول‌شان را می‌خوریم سال بعد بهشت می‌رویم نان‌شان را می‌خوریم! اما در جنگ صفین در آخرین لحظات که پیروزی مسلمین نزدیک بود، امیرالمومنین به مالک گفتند برگرد عقب، بدون چون وچرا برگشت. تفاوت یاران پیغمبر با یاران علی علیه السلام این‌چنین است.

با وجود چنین یارانی علی علیه السلام توانست اسلام را زنده کند. وقتی دشمن دید امیرالمومنین در مدینه به قدرت رسیده و فهمید که در این مدت بیکار نبوده و نیرو تربیت کرده؛ نیروهایی که علی را شناخته‌اند، قرآن را شناخته‌اند ، پیغمبر را شناخته‌اند ؛ نیروهایی محکم و شکست ناپذیر تربیت کرده، بنابراین با راه انداختن جنگ‌هایی سعی کرد اطراف حضرت را از نیرو خالی کند. در جنگ جمل 1000 نفر از یاران حضرت را شهید کردند و در صفین 36 هزار نفر. وقتی اطراف حضرت از نیرو خالی شد، قرآن‌ها را سر نیزه بردند و گفتند قرآن حاکم بین ما وشماست. حضرت به لشگریان گفتند این خدعه است اما کسی نبود که خدعه را توضیح دهد. شمشیرها را غلاف کردند و فریب خوردند و حضرت را تنها گذاشتند.

حضرت در آخرین خطبه در نماز جمعه به مردم گفتند مشکل کار همه از سمت معاویه است باید آن‌جا را حل کنیم کسی اعتنایی نکرد بار دوم و بار سوم مطلب را تکرار کردند باز هم کسی توجهی نکرد. حضرت گریستند و فرمودند: کجایند یارانی که هر جا فراخوان می‌کردم بدون چون وچرا می‌آمدند؟ کجایند یاران من؟ کجاست مالک ؟ کجاست محمدبن ابی بکر؟ کجاست عمار؟ کجاست ابن هیثم؟ سپس به درگاه خداوند دعا کردند که خدایا مرا از این امت بگیر. پس از چند روز دعای حضرت مستجاب شد وبه شهادت رسید.

غیبت و ظهور در تاریخ تکرار می‌شود. بعد از پیامبر امیرالمومنین 25 سال غایب شد. چون نیرویی نداشت امام زمان هم در غیبت به‌سر می‌برند چون نیرویی ندارند.

امام زمان می‌خواهد در کل دنیا حکومت عدل تشکیل دهد. امام برای اداره این حکومت جهانی چه نیرویی لازم دارد؟ حکومت عدل، حاکم عادل می‌خواهد. امام زمان نیرویی می‌خواهد که از قله تا قاعده عادل باشد. عادل کسی است که هم متعهد باشد و هم متخصص.

اصلی‌ترین کار در دوران غیبت تربیت نیرو است. امام خمینی (ره) فرمودند: "ما مقدمه ساز دولت امام زمانیم."

افق آمدن امام زمان می‌طلبد که کار کنیم. کار کردن ما به راحتی کار کردن دیگران نیست بلکه باید در چارچوب‌هایی که خدا فرموده حرکت کنیم و بدانیم حرکت در چارچوب‌ها محدودیت می‌آورد؛ سختی دارد. در تربیت نیروی متخصص و متعهد، باید مسائل شرعی بر کارمان حاکم باشد؛ با ادعیه آشنا باشیم ؛ روایت بدانیم؛ قرآن بخوانیم و....وقتی متصدی کاری می‌شویم مانند ماشینی هستیم جلو که می‌رویم، هم خودمان ساخته می‌شویم و هم ماشین می‌سازیم. در تربیت، باید همه وجودمان را خرج کنیم و همه اسلام باید بر کارمان حاکم باشد و بدانیم هم خودمان برای امام زمان آماده می‌شویم و هم نیرو برای حضرت تربیت می‌کنیم. انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا

خدایا همه ما را در اقدام برای تربیت موفق بدار.

حجت الاسلام مهدی طائب


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 29 دی 1391برچسب:, ] [ 14:22 ] [ سرباز منتظر ]
.: Weblog Themes By Salehon.ir :.
درباره وبلاگ

بسم رب المهدی آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد شاید دعای مادرت زهرا بگیرد آقا بیا تا با ظهور چشمهایت این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد آقا بیا تا این شکسته کشتی ما آرام راه ساحل دریا بگیرد آقا بیا ، تا کی دو چشم انتظارم شبهای جمعه تا سحر احیا بگیرد پایین بیا ، خورشید پشت ابر غیبت تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد آقا خلاصه یک نفر باید بیاید تا انتقام دست زهرا را بگیرد
امکانات وب

ورود اعضا:

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 188
بازدید ماه : 235
بازدید کل : 3576
تعداد مطالب : 71
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

تماس با مدیر



در اين وبلاگ
در كل اينترنت
چاپ این صفحه